این روزهای ما
سلام سلام صدتا سلام این روزها من و مهزیار حسابی گرفتاریم اما از نوع خوبش . مهزیار درگیر درس و من و باباش هم در فکر جابجایی البته جابجایی خونه. به لطف خدای مهربون و بزرگ تونستیم چندمتری بزرگترش کنیم. دومین مشغولیت ما عروسی عمه مهزیار که اونم به همین زودی هاست و ما حسابی درگیریم چه درگیری خوبی مهزیار هم که امتحان هاش شروع شده و باید حسابی درس بخونه اما اصلا براش مهم نیست . بچه های این دوره که نمره ندارند اصلا نگرانی هم ندارند. مهزیار به بهونه ای اینکه امتحان داره و دوست داره پیش من باشه تا امتحاناشو خوب بده دو شب کنار من می خوابه و منم تا وقتی بیدار ازش جدول ضرب می پرسم بابایی هم که چو...