مهزیار عزیز مامهزیار عزیز ما، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره
دونه سیب ما سامیاردونه سیب ما سامیار، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
محفل عاشقانه ما محفل عاشقانه ما ، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره
بابا محمدبابا محمد، تا این لحظه: 50 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره
مامان مهرنوشمامان مهرنوش، تا این لحظه: 44 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

دنیای مهزیار مامان

سامیار جان خوش آمدی

دوستان مهربان سلام  سامیار عزیز ما روز 5 شنبه 93/11/16 ساعت 8 صبح به لطف خدا و با دست توانای خانم دکتر ناهید شهبازیان در بیمارستان آریا ی اهواز زمینی شد. خدا روشکر من و سامیار گلی خوب هستیم و مهزیار سراپا شوق و شور و محبت نسبت به برادرش. این پست بزودی تکمیل خواهد شد. ...
16 بهمن 1393

فردا خانواده ی ما 4 نفره میشه

سلام دوستان گلم فردا شب قرار برای سزارین بستری بشم. التماس دعا . متن آماده کردم که براتون بزارم اما الان فرصت ندارم.قرار بود سامیار 20 بهمن بیاد که شد 19 و امروز دکتر گفت فردا 16 بستری بشم. خواستم اطلاع بدم و مثل همیشه که همراهم بودیم ، همراهمان باشید و برای سلامتی من و پسرم دعا کنید. این پست بعدا کامل خواهد شد. ...
15 بهمن 1393

روزهای دی 93

سلام دوستان عزیز و همراهان همیشگی عکس های  آتلیه گل پسرم در عروسی دایی حسین 30 مهر 93 دی ماه بسلامتی تمام شد . روزهای ابتدایی دی ماه روزهای خیلی سختی شده بود برای ما . روزهایی همراه با سرماخوردگی و آنفلونزای شدید. (( تولد وبلاگمون مبارک - 5 دی ماه وبلاگ مون 3 ساله شد)) 5 دی ماه: در اولین ساعت های 5 آبان ماه و بعد از رفتن مهمان های گلمون وقتی خواستیم بخوابیم مهزیار حالش بد شد و متاسفانه گلاب به روی همه تون بالا آورد و حالت سرماخوردگی پیدا کرده بود. بهش دارو دادم و رفت خوابید البته باباش تا صبح پایین تختش بیدار نشسته بود . تازه بابای مهربون قرار بود جمعه هم بره سرکار که با خستگی و خواب آلودگی رفت. 6دی ماه: صبح مه...
1 بهمن 1393

روزهای آذر93

سلام دوستان عزیزم 15روز هست که آذر ماه تمام شده اما فرصت نشده بیام برای مهزیار خان پست بزارم. روزهای آذرماه پسرم همچنان با لحظه شماری برای دیدن داداشش میگذره. هر روز با صبح بخیر به داداشش شروع میکنه . مهزیار هر روز صبح به داداش سلام میده و میبوسه اش و سامیارهم فوری با یه لگد و تکون جواب میده. مهزیار خیلی مراقب من همش میپرسه مامان تشنه ات نیست ، شربت برات درست کنم. وقتی میخوام بلند شم و نمیتونم سریع میاد دستم میگیره و کمکم میکنه که بلند شم. چند روز پیش خونه ی یکی از دوستان که که همسایه مون هستن نهار دعوت داشت برای رفتن دو دل بود و وقتی خیالش راحت کردم که اگه کاری داشتم تماس میگیرم رفت. دوستم برای منم نهار فرستاد و تلفنی گفت پسرت ...
16 دی 1393

اسم دونه سیب ما

سلام مامان های گرد و قلنبه و مامانی های نی نی دار پرکار تو این پست قرار اسم گل پسرمون براتون بنویسم.    اسم پسرکوچولوی ما به امید خدا قرار   سامیار   باشه (( که معنای لغوی آن محافظ آتش است و معنی دیگر آن مرد ثروتمند می باشد. یک اسم اصیل ایرانی که درزمان کورش کبیر رواج داشته و نام یکی از سرداران بزرگ هخامنشی بوده است. البته  در زبان پهلوی سام به معنی سبیکه زر و سیم آمده و یار بمعنی دارنده میباشد ولی به مجاز بمعنی ثروتمند آمده است)) . از سال های پیش که هنوز نی نی در کار نبود مهزیار دوست داشت اسم داداشش مهیار باشه و منم دوست داشتم دختری داشته باشم و اسمش ملودی یا ماهک ...
8 آذر 1393

روزهای آبان 93

سلام به دوستان مهربون من و پسرم بعد از سفر تهران برای عروسی داداشم که 2 آبان اهواز بودیم مهزیار سوم آبان به مدرسه رفت و دوشنبه 5/8/93 امتحان ریاضی داشت و چهارشنبه علوم و حسابی درگیر درس ، کلاس زبان بود. و چون ایام محرم آغاز شده بود گاهی شب ها هم همراه بابایی میرفت هئیت . لباس سیاه پوشیدن پسرم برای امام حسین چهرشنبه 5 آبان نوبت دکتر داشتم که خدا رو شکر همه چیز عالی بود و بعد از دکتر شام رفتیم رستوران سنتی هزاردستان. از موقعه ای که باردار شدم رستوران نرفته بودیم من غذاهای بیرون زیاد دوست ندارم. 5 آبان ماه دانشگاه آزاد (( محل کار بابایی)) برای دانش آموزان شاگرد اول مراسم برگزار کرده بود که چون مهزیار کلاس زبان ...
1 آذر 1393

روز های مهرماه 93 و عروسی دایی حسین

سلام به دوستان گلمون مهزیار مامان در سالن عقد دایی حسین مهزیار گلم در عکس خانوادگی همراه عروس و داماد و مامان و بابا که بقیه سانسور شدن مهزیار بامداد 1 آبان ماه ساعت 3 خسته و بی حوصله خیلی دیر به دیر دارم مینویسم ناراحتم از این موضوع اما باور کنید شرایطش ندارم. به نت دسترسی دارم اما مثل قبل انرژی ندارم. مهرماه شروع شد و مثل همیشه اول سال تحصیلی جلد کردن کتاب و دفتر دادن روحیه برای شروع پایه جدید و تلاش بیشتر مهزیار که امسال قول داده بیشتر از هر سال درس بخونه تا الان خوب بوده اما تلاشی که من دلم میخواست داشته باشه نداره.تمام فکرش و ذکرش داداشش و بعدشم فوتبال.کلاس زبان که همچنان ادامه میده و یه کوچو...
24 آبان 1393