روزهای اسفند 91
سلام دوستان گل
من و مامانی حسابی تنبل شدیم البته برای نوشتن یه پست جدید. روزهای اول ماه اسفند با درس و امتحان شروع شد و همچنان ادامه دارد.
2 اسفند روز چهارشنبه:آزمون مرات داشتیم که خوب بود. چون بابایی قرار بود بره تهران آزمون دکترا داشت مامانی زودتر اومده بود خونه و من با سرویس اومدم خونه خودمون با هم دیگه نهار خوردیم و بابایی ساعت 4 رفت فرودگاه . من و مامانی هم تنها شدیم .
روز 5 شنبه 3 اسفند: عصر هم من و مامانی رفتیم فرودگاه دنبال بابایی و جالب اینکه توی فرودگاه فیروز کریمی مربی تیم پیکان رو دیدم. از فرودگاه مستقیم رفتیم خونه مامان شیرین چون عمه ها همگی اونجا بودند خیلی خوش گذشت و البته شب هم اونجا خوابیدم.
روز جمعه 4 اسفند: هم همگی رفتیم خونه عمه اعظم و تا شب اونجا بودیم ومن اینقدر بازی کردم و خسته شدم که حال نداشتم و با خواهش پسر عمه ها و البته مامان شیرین ،دوباره رفتم اونجا و شنبه غایب شدم.
فراموش کردم بگم که 4 اسفند قرار بود بریم کوه که من و دوست های صمیمی نرفتیم. من چون بابایی خسته بود و هم چون عمه ها اومده بودند دیگه اصلا به رفتن فکر نکردم.
از 5 اسفند تا 9 اسفند: هم مثل همه ی روزها گذشت تا 5 شنبه 10 اسفند که همراه مامان و بابایی رفتم آبادان که خیلی خیلی خیلی خوش گذشت . هوا عالی بود و یه کوچولو بارون هم حسابی بهترش کرد .
از 12 اسفند تا 16 اسفند:هم به درس، امتحان و ... گذشت.
از 18 اسفند: هم بازم درس و مشق بود تا 22 اسفند که جشن نوروزی مدرسه بود و 23 هم امتحان دیکته و امتحان واژه ها داریم که می دونم نمره ام عالی میشه.
البته باید به خاله نسترن عزیزم که تولدش 21 اسفند ماه و پسر گلش پسر خاله عزیزم شهراد جون که 23 اسفندماه تبریک بگم. امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشید و به همه ی آرزوهای قشنگتون برسید.
23 اسفند ماه: آخرین روزی بود که در سال 91 به مدرسه رفتم. با اینکه آقای وزیر گفته بود پیک نوروزی نداریم اما دبستان نوید صالحین به ما پیک نوروزی داد و ما باید در ایام نوروز انجامش بدیم.
این عکس هم توی رستوران ایتالیایی که نزدیک خونه مون هست گرفتم.