هفته دوم و سوم بهمن ماه
ممنون که توی این مدتی که نبودیم و سرمون شلوغ بود به ما سر میزدید و حالمون رو می پرسیدید. بالاخره جابجایی تمام شد و ما در خونه ی جدید ساکن شدیم . خیلی خسته شدیم خیلی . آقای پدر اینقدر کار کرد که مچ درد گرفته و هنوز هم خوب نشده. البته بگم از آقا مهزیار گل که توی مراحل جابجایی یا مدرسه بود یا خونه مامان بزرگش و وقتی که اومد با خونه ی آماده و اتاق چیده شده روبرو شد و خونه رو حسابی پسندید. مهزیار گل من خونه ی قبلی رو بیشتر دوست داشت و میگفت اونجا قشنگ تر و بهتر ولی وقتی خونه رو چیده شده دید خیلی خوشش اومد و حسابی حال کرد.
خوب هفته پیش 20 بهمن تولد آقای پدر بود که ما شب دعوت بودیم خونه خواهر شوهرم البته عروس خانم رو دعوت کرده بود و ما همگی دعوت داشتیم که خیلی خوش گذشت . 22 بهمن تولد پدر شوهر عزیزم بود که کیک خریدیم و رفتیم اونجا همراه عمه های مهزیار که حسابی خوش گذشت البته اینم بگم که ما 22 صبح رفته بودیم خونه ی جدید رو تمیز کردیم البته بدون آقا مهزیار.
باباخسرو تولدت مبارک .امیدوارم 120 سال سالم و تندرست سایه ت بالای سرمون باشه
آیلین،مهزیارو باباخسرو
هفته قبلش هم ما عروس خانم و آقای داماد رو دعوت کردیم البته چون وضعیت خونه ی ما بهم ریخته بود دعوتشون کردیم رستوران خوان امیر .