مهزیار عزیز مامهزیار عزیز ما، تا این لحظه: 19 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
دونه سیب ما سامیاردونه سیب ما سامیار، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره
محفل عاشقانه ما محفل عاشقانه ما ، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره
بابا محمدبابا محمد، تا این لحظه: 50 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره
مامان مهرنوشمامان مهرنوش، تا این لحظه: 44 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

دنیای مهزیار مامان

فرصت خوب خونه تکونی+ این روزهای ما

1392/12/5 10:53
633 بازدید
اشتراک گذاری

خونه تکونی یه فرصت خوبه برای اینکه ببینیم واقعاً این همه اسبابی که دورمون جمع کردیم به دردمون می خوره یا اینکه خیلی از این وسایل رو به خاطر خاطره هایی که ازشون داریم نگه داشتیم؟

کافیه به هر چیزی که بر خوردیم از خودمون بپرسیم که آیا واقعاً بهش احتیاج دارم؟ اگر بهش احتیاج نداشتیم بگذاریمش تو یه کیسه برای یه نفر دیگه ای که شاید خیلی به اون چیز احتیاج داشته باشه. یه کادوی غیر منتظره برای هر کسی می تونه جذاب و خوشحال کننده باشه. با خارج کردن یک سری از وسایل کهنه از زندگیمون می تونیم جا رو باز کنیم برای چیزهای خوبتر و جدیدتر. چیزهایی که برای ما در نظر گرفته شده. شاید اگر چند تا از اون لباسهایی رو که نمی پوشیم ببخشیم به جاش چند تا هدیه خیلی جذاب بگیریم. فکر می کنم به امتحانش بی ارزه.

ما هم یک سری از وسایل خودمون رو که در حد نو بودند و دیگه ازشون استفاده نمی کردیم بخشیدیم.

       

این روزها که همه چیز حسابی روی دور تند ما هم مشغولیم. مشغول خونه تکونی. صبح تا عصر سرکاریم، به درس و مدرسه تکالیف کلاس زبان آقا پسر رسیدگی میکنیم فرصتی بشه خونه تکونی .

5 شنبه و جمعه حسابی خونه تکونی کردیم . من یه ور خونه رو گرفتم همسر مهربون یه ور و حسابی تکون دادیم . تمیز که نشد نه حسابی بهم ریخنته شده.

شوخی کردم.کابینت ها و کمدهای اتاق خواب ها و کمد لباس و کتاب مهزیار مرتب شد. قالی ها که داده بودیم قالیشویی که هنوز نیومدن. حمام رو حسابی شستم از اولش هم تمیز تر شد. اما در کنارش ناخن هام شکست و خودم داغون شدم.

آقای پدر کارهای مردونه ی خونه تکونی رو انجام دادند + مرتب کردن کمد خودشون و کمد کتاب مهزیار که کاری پس خطرناک و سخت است.

   

برای ایام نوروز انشاا... مهمان های نوروزی تشریف میارن و مامان اینجوری میشه

   

با مهزیار و بابایی به فروشگاه رفتیم و اقلام مورد نیاز برای نوروز رو خریدیم وقتی فاکتور دیدیم دقیقا پس افتیم  باورمون نمی شد. تازه برنج، آجیل و مرغ و گوشت نخریدیم.

**********************************************

از کارهای دیگه این روزامون اینه که انتظار برگشت حاجی های عزیزمون رو داریم و داریم تدارکات استقبال رو انجام میدیم. انشاا... پست بعدی از بازگشت حاجی ها براتون مینویسم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

مامان آرمان
5 اسفند 92 23:27
سلام به شما خسته نباشید از خونه تکانیبسیار خوب نوشتی و حقیقت هم همینه که هرچه سالهای زیادی از زندگی میگذره اقلام تلنبار شده در انباری و کمدها مدام زیاد میشه.من و پدر آرمان طی یک عملیات ضربتی کلی جنس و بخصوص لباسهای که بعضی واقعا خیلی نو بود اما دیگه قابل استفاده نبود ویا چیزهای دیگه را از کمدها با بسته بندی مناسب بردیم به یک موسسه خیریه و اینقدر بود که وقتی در صندوق ماشین باز شد خودم باورم نمیشد که اینقدر جنس مونده داشتیم.اما مان از انباری که هنوز تنونستیم اونجا را فنگ شویی کنیم.نمیدونم با فنگ شویی آشنایی یا نه؟کلا وقتی خونه از اسباب اضافه خالی میشه جریان انرژی توش بشتره. راستی از خرید و قیمتها نگو که سرسام آوره.به هرچی نگاه میکنی کلی قیمتشه. ایشاءا...رسیدن حاجیها هم به خیر باشه.ما هم قبل عید و در عید کلی حاجی راهی میکنیم و استقبال داریم.مامانم...خالم...خواهرم و خوانوادش...مادرشوهر و پدر شوهر و خواهرشوهر و خوانوادش...کلا تو از قبل عید تا بعد عید ما جامون تو فرودگاه پهنه...لطفا اونجا بیان عید دیدنی ایشاءا....سال خوبی را شروع کنید. ببخشید پر حرفی شد
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام عزیزم واقعا نیاز که اینکار رو بکنیم به غیر از کمک به هم نوع واقعا توی روحیه تاثیر داره. من معمولا فصلی این کار رو انجام میدم اما عید که دیگه جای خود داره انشاا... حاجی های شما هم بسلامتی برن و برگردند. سفره ی هفت سین تون توی فرودگاه پهن کنید همه دور هم باشید. قیمتها که نگو من هنوز خیلی چیزها نخریدم
مامان پریسا
5 اسفند 92 23:52
سلام مهرنوش جان خسته نباشی عزیزم. معلومه که حسابی به زحمت افتادی و حتما خونه هم حسابی تر و تمیز شده اخ اخ از شستن حمام و سرویس نگو که من هر بار باید یه چند ساعتی استراحت کنم.البته فکر نکنی خیلی کثیف هستن... بهم میگن زیادی حساس شدم
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام عزیزمممنون بخدا هنوز کلی کار دارهاما حمام نگو درش باز میکنم نگاه میکنم حال میکنم کلی روحیه ام عوض میشه. خانمی میدونم حمام و دستشویی همیشه تمیز میشه مخصوصا هر ماه کلی در و دیوارش برق میندازم اما الان یه حسی دیگه است. وقتی کار تمام شد گفتم تاشب عید حق حمام رفتن نداریناما کسی گوش نکرد.
مامان پریسا
5 اسفند 92 23:53
پس مهمان نوروزی هم دارید. از حالا یه خسته نباشید بهتون میگم چشمتون هم برای رسیدن حاجی ها روشن
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام عزیزم آره مهمان نوروری داریم. ممنون عزیزم.
✽ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت✽
6 اسفند 92 9:49
چه خوب خسته نباشین ولی در عوضش یه حس و خوب و دلنشینی بهتون دست میده بعد از خونه تکونی پیشا پیش عیدتونم مبارک باشه امیدوارم سال خوبی رو در پیش داشته باشین خب پس سوغاتی تو راهه انشاالله که هر چه زودتر حاجی های محترمتون از راه برسن به سلامتی
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام عزیزم ممنون حسابی منتظریم.
مامان بردیا
6 اسفند 92 16:03
واقعا گل گفتی.منم یه عالم آت وآشغال جمع کردم
مامان و مهزیار
پاسخ
عزیزم الان زمان فنگ شویی. توی بعضی از شهرها هم همایش فنگ شویی دارن تا وسیلاه های اضافه و مورد نیازگروهی دیگه جمع آوری بشه.
ابجي سجا
6 اسفند 92 18:06
سلامتی خودت که ساکن طبقه آخر برج معرفتی ولی با ما طبقه هم کفی ها می پری...!!!
مرضیه مامان آنیتا
7 اسفند 92 8:57
سلام مهرنوش جون,خسته نباشی... منم وقتی می دونم قراره واسم مهمون بیاد خودکشی می کنم از بس می شورم و می سابم چه کنیم دیگه خانمها اینجورین دوس دارن نمونه باشن ببخشید اگه برنج و مرغ و گوشت و ماهی و آجیل نخریدین پس چی خریدن ؟!!!
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام عزیزم ممنون بخدا گای هیچی از عید نمی فهمم. میام برات میگم.
مامان آرش و آیناز
8 اسفند 92 17:22
خسته نباشی مهرنوش جون از خونه تکونی ان شالله سال خوبی در پیش داشته باشید من که هنوزکلی کار دارم کلی لباس دادم بیرون ولی خب تمومی نداره
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام عزیزم شما هم خسته نباشی.ممنون خانمی همچنین برای شما .واقعا گل گفتی
زهرا
9 اسفند 92 21:43
واقعا خسته نباشی.شاغل باشی وبخوای خونه تکونی کنی واقعا سخته اما آخرش که خونه تمییزمیشه آی حال میده انشالله نوروز خوبی درکنارخانواده داشته باشی عزیزم
مامان و مهزیار
پاسخ
ممنون گلم. خیلی سخت اما واقعا بعدش حال میده به شرطی که موندکار باشه. انشاا... همچنین برای شما و همه دوستان
الهام (مامان فرگل)
9 اسفند 92 22:48
انشاء اله سال پرکتی رو پیش رو داشته باشید مهرنوش جونم
مامان و مهزیار
پاسخ
انشاا... عزیزم برای همه ی دوستان
شقایق(مامان ارشان)
10 اسفند 92 10:11
ای کاش میشد واقعا مثل همون عکس فقط روی خونه رو تکوند ههههههه خسته نباشی مهرنوش جونم.
مامان و مهزیار
پاسخ
واقعا شقایق جون. ممنون عزیزم
ابجي سجا
12 اسفند 92 12:57
بی چشم میشه زندگی کرد،بی نفس هرگز،همه عالم چشم من ولی تو نفس من.
مهزيار
13 اسفند 92 8:38
سلام خونه جديد مجازي مهزيار مبارك راستي توي يك سايت ديدم مهني مهزيار ميشه زيارت ماه و شما اينجا ريشه اسمو نوشتيد ماه ايزد يار منبع شما چيه و معني مهزيار با اين وجود چي ميشه گلم؟
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام . ممنون اسم مهزیار یک اسم به فارسی که توی بیشتر دایره المعارف ها اینجور معنی شده ((مهزیار -اسم فارسی -معنی : نام پدر علی بن مهزیار ،که توفیق ملاقات با امام زمان را به دست آورد.مقبره ایشان در شهر اهواز است )) اما چون دوست داشتم معنی کلکه رو پیدا کنم خیلی پیگیری کردم ریشه اسم که نوشتم همه ریشه اسم مازیار و اون چیزی رو شما نوشتید هم کاملا درست مه به معنای ماه و زیار هم مخفف زیارت.
الهه مامان یسنا
14 اسفند 92 8:52
من این پست رو خونده بودم چرا نظر نذاشتم ببخشید این پستت رو داغ داغ خوئنه بودم ولی انگار یادم رفته واست کامنت بذارم دوست جونی خودمایشالا دیگه الان مسافراتون به خوبی وخوشی رسیدن و دیدارها تازه شده و سوغاتی ها رو زدین بر بدن
مامان و مهزیار
پاسخ
ممنون عزیزم مسافرا هم به خوبی و خوشی برگشتند و سوغاتی ها هم رسید.
مامان تارا
14 اسفند 92 11:32
سلام سلام ای وای اینجا هم که خونه تکونی شروع شده / یعنی فقط من تنبلم ؟ خسته نباشین اساسی خسته میشیم ولی بعدش آی کیف میده تو خونه همه جا بوی تمیزی میده و هرجایی که نگاه میکنی برق میزنه
مامان و مهزیار
پاسخ
خانمی شروع شده اساسیالبته به شرطی که کثیف نشه
مامان امیرمحمد
14 اسفند 92 12:58
سلام سلام صد تا سلام خدا قوت و خسته نباشید به خانواده پرکار ...... کار نگو بیداد میکنه ........ اداره ... خونه و... وسیله اضافه هم همینطور ... گرونی که جای خود داره ....... من هنوز به خونه تکونی نرسیدم . خدا یه نیرویی بده شروع میکنیم .
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام عزیزم ممنون پیشاپیش خسته نباشی. من دیگه کارام تمام شد خدا رو شکر
مامان شروین و آذین عزیز
14 اسفند 92 14:23
سلام و عرض ادب بانو خدا قوت واقعا که با این اعداد و ارقام نجومی کالاها باید چشم ماها گرد بشه و دعا کنیم هیچ مردی شرمنده زن و بچش نشه انشاالله قسمت خودتون بشه و به زودی پستی از مکه رفتن خانواده سه نفریتون رو بخونیم
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام عزیزم.ممنون خانمی.انشاا... واقعا هر وقت میرم بیرون خرید خدا رو شکر میکنم و برای بهبود شرایط اقتصادی مردم دعا میکنم.
ابجي سجا
15 اسفند 92 15:52
پاییز یا زمستان چه تفاوتی دارد ؟ حضورت ، صدایت ، نفس هایت و گرمی دستانت بهاری می کند سرزمین مرا...
ابجي سجا
15 اسفند 92 16:01
سلام خاله جون خوبين؟؟مهزيار جون خوبه؟؟
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام عزیزم ممنون خوبیم
محبوبه مامان الینا
17 اسفند 92 9:01
به به به دوست فعال خودم چه آیکونهای بامزه ای استفاده کردی کلی خندیدم مهرنوش جونسلام عزیزم. خوشحالم که شاد شدی
مامان کسری
18 اسفند 92 12:33
سلام مامانی خونه مجازی جدیدتون مبارک درسته چند وقتی سرمون شلوغ بود نتونستیم بهتون سر بزنیم ولی تو لیست دوستامون باقی موندین راستی بابت حذف وبلاگ کسری تو پیجتون ممنون!!!!!!1
مامان و مهزیار
پاسخ
عزیزم ممنون که بمون سر زدین من همیشه به شما سر میزنم اما بلاگفا خیلی اذیت میکنه برای همین کامنت هام نرسیده.همین اذیت های بلاگفا بود که باعث شد ما نقل مکان کنیم به نی نی وبلاگ.
مامان پرنیان
18 اسفند 92 14:51
خدا قوت عزیزم.یه سئوال ما رو از لینک دوستاتون پاک کردین
مامان و مهزیار
پاسخ
نه گلم شما همیشه دوست عزیز من هستید فقط هنوز همه رو از بلاگفا منتقل نکردم نی نی وبلاگ
مريم مامان كيارش و هلنا
18 اسفند 92 17:57
به به خونه تكوني آفرين ما كه هنوز انجامش نداديم
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام مریم جون ممنون که بمون سر زدی. شما هم که تازه رفتین تو خونه جدید پس خیلی کار نداری
مامان جوجه طلا
18 اسفند 92 23:16
سلام مهرنوش خسته نباشی خونه تکونی با اینکه آدمو خسته میکنه ولی در کل خونه از وسایل اضافی سبک میشه در طی سال خیلی لوازمی هستن که بدرد نخور میشن یا لباس هایی که خیلی وقته ازشون استفاده نمیکنیم و بهتر ببخشیم به کسی که محتاجه. زیاد خودتو خسته نکن منم رفتم خرید هچی نخریدم ولی فاکتور رو که نگاه کردیم سرمون سوت کشید زیارت حاجی هاتون قبول ایشالله روزیه خودت
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام عزیزم کارها رو با فاصله انجام دادم و زیاد خسته نشدم عزیزم. میدونم هیچی هم که نخریم بازم فاکتو عددش نجومی میشه ممنون عزیزم انشاا...
وحیده مامان پارسا
19 اسفند 92 12:07
پس تو هم مثل من در تکاپوی عید هستی...ولی آقای همسر به من کمکی نمیکنه چون اصلن خونه نیست...بجاش خواهرم که اومده بهم سر بزنه کمکم میکنه... راستی چرا نمیتونی برای من پیغام بذاری؟فقط با وبلاگ من مشکل داری یا وبلاگهای پرشین بلاگ اینطوریه؟
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام عزیزم دیگه تقریبا کارهام تمام شد. خدایش آقای همسر خیلی بهم کمک میکنه. دست خواهر گلت درد نکنه عزیزم برای بلاگفا و پرشین بلاگ از دیروز خوب شده میتونم پیام بزارم.
مامان علی خوشتیپ
3 فروردین 93 1:57
نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند . . سال نو مبارک http://upload7.ir/imgs/2014-03/50267199809289359551.jpg
مامان و مهزیار
پاسخ
سلام عزیزم ممنون.با ارزوی بهترین ها