فرصت خوب خونه تکونی+ این روزهای ما
خونه تکونی یه فرصت خوبه برای اینکه ببینیم واقعاً این همه اسبابی که دورمون جمع کردیم به دردمون می خوره یا اینکه خیلی از این وسایل رو به خاطر خاطره هایی که ازشون داریم نگه داشتیم؟
کافیه به هر چیزی که بر خوردیم از خودمون بپرسیم که آیا واقعاً بهش احتیاج دارم؟ اگر بهش احتیاج نداشتیم بگذاریمش تو یه کیسه برای یه نفر دیگه ای که شاید خیلی به اون چیز احتیاج داشته باشه. یه کادوی غیر منتظره برای هر کسی می تونه جذاب و خوشحال کننده باشه. با خارج کردن یک سری از وسایل کهنه از زندگیمون می تونیم جا رو باز کنیم برای چیزهای خوبتر و جدیدتر. چیزهایی که برای ما در نظر گرفته شده. شاید اگر چند تا از اون لباسهایی رو که نمی پوشیم ببخشیم به جاش چند تا هدیه خیلی جذاب بگیریم. فکر می کنم به امتحانش بی ارزه.
ما هم یک سری از وسایل خودمون رو که در حد نو بودند و دیگه ازشون استفاده نمی کردیم بخشیدیم.
این روزها که همه چیز حسابی روی دور تند ما هم مشغولیم. مشغول خونه تکونی. صبح تا عصر سرکاریم، به درس و مدرسه تکالیف کلاس زبان آقا پسر رسیدگی میکنیم فرصتی بشه خونه تکونی .
5 شنبه و جمعه حسابی خونه تکونی کردیم . من یه ور خونه رو گرفتم همسر مهربون یه ور و حسابی تکون دادیم . تمیز که نشد نه حسابی بهم ریخنته شده.
شوخی کردم.کابینت ها و کمدهای اتاق خواب ها و کمد لباس و کتاب مهزیار مرتب شد. قالی ها که داده بودیم قالیشویی که هنوز نیومدن. حمام رو حسابی شستم از اولش هم تمیز تر شد. اما در کنارش ناخن هام شکست و خودم داغون شدم.
آقای پدر کارهای مردونه ی خونه تکونی رو انجام دادند + مرتب کردن کمد خودشون و کمد کتاب مهزیار که کاری پس خطرناک و سخت است.
برای ایام نوروز انشاا... مهمان های نوروزی تشریف میارن و مامان اینجوری میشه
با مهزیار و بابایی به فروشگاه رفتیم و اقلام مورد نیاز برای نوروز رو خریدیم وقتی فاکتور دیدیم دقیقا پس افتیم باورمون نمی شد. تازه برنج، آجیل و مرغ و گوشت نخریدیم.
**********************************************
از کارهای دیگه این روزامون اینه که انتظار برگشت حاجی های عزیزمون رو داریم و داریم تدارکات استقبال رو انجام میدیم. انشاا... پست بعدی از بازگشت حاجی ها براتون مینویسم.