مهزیار عزیز مامهزیار عزیز ما، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره
دونه سیب ما سامیاردونه سیب ما سامیار، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره
محفل عاشقانه ما محفل عاشقانه ما ، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
بابا محمدبابا محمد، تا این لحظه: 50 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره
مامان مهرنوشمامان مهرنوش، تا این لحظه: 44 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

دنیای مهزیار مامان

سفرنامه ی مهزیار-سفر به دبی- قسمت دوم

1390/10/26 8:42
315 بازدید
اشتراک گذاری

روز دوم سفر- 5 فروردین

صبح ساعت 8:30 مامانم بیدارم کرد و من ناز میکردم تا اینکه مامان گفت مهزیار ساعت سرو صبحانه تا 9 نیم و اگه صبحانه نخوریم نمیتونیم بریم اکواریوم و من با اینکه اصلا میل به صبحونه نداشتم سریع بیدارشدم و آماده رفتن به دبی مال . به زور چند لقمه صبحانه خوردم و با تاکسی رفتیم دبی مال . خیلی برام جالب بود که تاکسی ها شون معرکه بود خیلی حال کردم .

بالاخره رسیدیم دبی مال. وارد که شدیم اولین چیزی که روبروم دیدم یه اکواریم بزرگ بود پر از ماهی . با ذوق نگاه میکردم میخواستم برم نزدیک که یه خانم فیلیپینی جلوم گرفت و گفت بلیط بخرم ولی هنوز مسئول فروش نیومده بود . دور اکواریم می چرخیدم و  احساساتی میشدم خدای من همه ی ماهی هایی که توی فیلم دیده بودم  حالا داشتم از نزدیک میدیدم ، کوسه ، سفره ماهی و ... . بالاخره بلیط گرفتیم و وارد شدیم توی یه دالان که اطرافش اکواریم بود پر از ماهی . دوتا غواص توی اکواریم بود که داشتن شیشه ها رو تمیز میکردن که برامون دست تکون دادن . راستی وقتی وارد شدیم ازمون عکس گرفتن و یه تیکت بهمون دادن . وقتی از دالان رد شدیم عکس هامون چاپ شده و آماده بودن زیاد قشنگ نبود و قیمتشم بالا بود و ما عکس ها رو نگرفتیم. بعدش رسیدیم به رستوران که مثل جنگل بود ولی ما رفتیم طبقه بالا که انواع ماهی ها ، لاک پشت، کوسه ، سفره ماهی ها ی مختلف، نمو ، تمساح ، پنگوئن و ... بود جاتون خالی خیلی قشنگ بود.

مهزیار در کنار اکواریوم

مهزیار در دبی مال

مهزیار و ماهی بزرگ

مهزیار و ماهی بزرگ

کوسه ها

سفره ماهی

من و ماهی ها

طبقه سوم اکواریم

بعد رفتیم طبقه بالاتر که یک پل داشت مثل پل شرک از این پل های طنابی . وقتی دیدن اکواریم تمام شد موقعه خارج شدن وارد یک فروشگاه شدم که هرچی میفروشه با تصویر اکواریم که البته با توجه به هزینه ورودیه که دادی یک سری وسیله رو میتونستیم رایگان انتخاب کنیم . منم مداد، خودکار، مجسمه کوسه و جای گیره برگه رو انتخاب کردم .خلاصه خیلی با حال بود اومدیم بیرون ساعت نگاه کردیم دیدیم 3 ساعت داشتیم ماهی نگاه میکردیم اما اصلا نفهمیدیم چه جوری گذشت جاتون واقعا خالی.

 مهزیار در پاساژ

مهزیار در پاساژ

 بعدش راه افتادیم و پاساژ گشتیم .  من فوری یه فروشگاه دیدیم که شکلان و کاکائو میفروخت رفتم که خرید کنم اما نمیتونستم تصمیم بگیرم که چی بخرم.

مهزیار در صف پرداخت پول

 در یک قسمت از پاساژ یه آبشار درست شده که اطرافش چند مجسمه هست که داران شیرجه میزنن خیلی جالب بود . اطراف رو گشتیم و رفتیم یه کافی شاپ چای خوردیم  خیلی مزه داد.

مهزیار در کنار آبشار دبی مال

 مهزیار در کافی شاپ

 از دبی مال اومدیم بیرون و رسیدیم به بلندترین برج دنیا .اونجا هم چندتا عکس گرفتم که براتون چندتاشو میزارم.

 

 

بالاخره برگشتیم هتل ساعت 2 و نیم . به ناهار رسیدیم چون ساعت سرو ناهار تا 3 بود .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)