خرداد ماه 94

خرداد ماه امتحانات من تمام شد. فصل تابستان ما خیلی زودتر شروع شد. 1 ماه زودتر.کلاس زبان ادامه داره و با دوستانم توی پارکینگ فوتبال بازی میکنم . گاهی هم استخر میرم. خونه ی عمه پیش علی هم رفتم .یه سفر به تهران و یه مهمونی خونه ی خودمون به اسم سامیار پارتی.

دوستا های وبلاگی مامانی معروف به دوستان بلوری برای دیدن یامیار اومدن خونه ی ما که به من خیلی خوش گذشت. اسم مهمونی سامیار پارتی بود.

آخر های خرداد ماه و یه شب قبل از ماه رمضان هم عروسی  دختر دایی بابام بود که اونم خیلی خوش گذشت.

این توضیحات باشه تا سر فرصت مامان تکیلش کنه.

خرداد ماه به روایت تصویر

آیا کندن موی برادر بزرگتر کار خوبی است؟

در مسیر رفتن به تهران .مراقب بودم آفتاب چشم داداشم اذیت نکنه

سوهان فروشی در قم برای خرید سوهان و خوردن یه ساندویچ

من و داداشی خونه ی مامان جون و باباجون تهران

من و کیهان پسر خاله ام و روسری که سر داداشم کردیم

یه دورهمی خوب و یه نهار خوشمزه خونه ی دختر خاله ی عزیزم شیرین خانم

من و دایی مبین خونه ی دایی حسین

مسیر برگشتن و سامیار متعجب از دیدن جوجه اردک

سامیار پارتی

ارسطو-پریسا-آرمیتا-روژان-ستایش

من - علی- محمد فرزام و ارسطو

این عکس ها مربط به سامیار پارتی و ما مشغول بازی بعد از رفتن مهمون ها من و علی پلی تری هم بازی کردیم

ارسطو - من و علی

من و داداشم با هدیه ای که بهش دادن- البته یکی از هدیه ها - دستبندش عشق

قبل از رفتن به عروسی

من و بابایی تو عروسی

من و باباخسرو

من و عمو علی و باباخسرو

عکس خانوادگی با حضور عمه ها -عمو - دایی بابا -مامان شیرین - باباخسرو و بابای گلم

ممنون از مامان عکاس .راستی داداشم نبرده بودیم و خونه ی خاله بود چون سرو صدا اذیتش میکرد

(( این خرداد ماه 94 به روایت تصویر))