بالاخره عکس های سفر و عروسی
سلام دوستان عزیزم بالاخره فرصت شد که عکس های سفر رو براتون بزارم البته عکس های عروسی هم هست بدون عکس عروس و فقط عکس داماد . پس بهتر بگم همراه عکس های دامادی
این عکس در آغاز سفر و ابتدای راه از اهواز به تهران بود
این عکس در مسیر رفتن به شمال ترافیک زیادی بود ولی ما ایستادیم و بلال خوردیم ،باران و مه و...
از راست: کامیاب،کیهان،شهراد و مهزیار
از راست: دای حسین،بابایی،دایی عرفان و مهزیار
اینم حنای مراسم حنابندون که مامانی درستش کرده بود با همکاری خاله ها
مهزیار و داماد در حنابندون
شهراد، مهزیار و نیکان
من و باباجون عزیزم
این عکس در پارک جنگلی قائم شهر، خیلی قشنگ بود
من و دایی عرفان عزیز
وای چقدر خندیدیم . در این عکس همگی پریدیم ببینیم کی بهتر میپره که پرش نیکان عالی بود
عکس های بالا من و بابایی در پارک جنگلی قائم شهر
عکس های بالا من و شهراد پسر خاله ام هسیم . شهراد امسال کلاس پنجم . در عکس های بالا من حوصله عکس انداختن نداشتم آخه دنبال قارچ سمی بودم که پیدا کردم ولی بعد گمشون کردم به همین راحتی
عکس اسپرت داماد
عکس دامادی دایی مبین
من که گفتم همش زیر بارون بودم اگه دقت کنید روی ماشین عروس نم بارون نشسته
من و دایی مبین در عروسی. اما موهام خراب شده چون بارون میومد و منم همش زیر بارون بودم
در این عکس در حال تلاش برای گرفتن عکس اسپرت بودم
این عکس در ساحل فرح آباد . ساحل قشنگی ولی متاسفانه مسافرها اصلا به پاکیزگیش اهمیت نمی دادنند
من در شن خوابیدم و پسر خاله ام کیهان داره روم شن میریزه و بابایی هم داره با دقت نگاه میکنه
اینجا دیگه کاملا با شن پوشیده شدم
وای چه حالی داشت خیلی ریلکس شدم
دوباره رفتم توی آب و شن ها رو شستم
اینجا یه موج بلند آمد میخواستم فرار کنم که نشد و عکسم اینجوری شد
این عکس رو توی آینه از خودم گرفتم. راستی شهراد رو داشته باشید قایم شده تو عکس نباشه ولی یه هست
اینجا داشتم یه کتاب در مورد انواع دوربین ها میخوندم که بابایی ازم عکس گرفت. دیگه حوصله عکس انداختن رو نداشتم
این عکس در آتلیه است. قبل از عروسی رفتیم آتلیه و عکس گرفتیم و این عکس زمانی که رفتیم عکس ها رو انتخاب کنیم چندروز بعد از عروسی. حتما بعدا عکس های آتلیه رو براتون میزارم
این عکس هم موقعه برگشتن از شمال و در گدوک که دیگه خبری از مه و باران نبود و جاتون خالی آش دوغ بسیار خوشمزه ای خوردیم.