مهزیار عزیز مامهزیار عزیز ما، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره
دونه سیب ما سامیاردونه سیب ما سامیار، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره
محفل عاشقانه ما محفل عاشقانه ما ، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره
بابا محمدبابا محمد، تا این لحظه: 50 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
مامان مهرنوشمامان مهرنوش، تا این لحظه: 44 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

دنیای مهزیار مامان

3 هفته ی اول آذرماه

یه سلام گرم به شما دوستان عزیز توی آخرین ماه فصل پاییز که با سرمای زیادس داره آمدن فصل زمستان رو خبر میده. همونجور که بهتون گفته بودم حسابی مشغول درس، کارو زندگی هستیم و خدا رو شکر روزهای خوبی رو پشت سر گذاشتیم و امیدواریم روزهای بعد هم برای ما و دوستان عزیزمون همینجوری خوب و سرشار از شادی و نشاط باشه. جونم براتون بگه که مادرشوهر عزیزم  از روز 20 محرم تا 25 محرم روضه داره و توی این چند سال که عروسشون هستم پای ثابت روضه هاشون هستم. روز 5 شنبه 30/8/92 مهزیار صبح کلاس ریاضی داشت و وقتی برگشت با هم ناهار خوردیم البته با عجله که بریم روضه اما گل پسرم بر خلاف سال های قبل اعلام کرد که چون بزرگ شده و روضه هم زنونه است همراه من نمیاد و ...
23 آذر 1392

آذرماه عزیز

سلام به دوستان گل و همیشگی من و پسرم ممنون از اینکه بیادمون هستین و بمون سر می زنین و با پیام هاتون خوشحالمون می کنید. خدا رو شکر خوب هستیم و حسابی مشغول  و فرصت سر خاروندن هم نداریم. مهزیار با درس و مدرسه و کلاس زبان                     و منم با کارو خونه داری و البته همراهی در درس خوندن آقا مهزیار عزیز.                                    میام و براتون...
19 آذر 1392

دو هفته ی آخر آبان 92 + یاد ایام کودکی

سلام دوستان عزیز و همیشگی امیدوارم عزارداریهاتون مورد قبول خدای مهربون قرار گرفته باشه و امام حسین (ع) ، حضرت ابوالفضل (ع) ، حضرت علی اکبر(ع) و حضرت علی اصغر(ع) پشت و پناه شما و خانواده هاتون و همچنین کوچولوهای نازتون باشند. باید از تکرار روزها بنویسیم. وقتی مدرسه ها شروع میشه و درس ها مشکل تر میشه  دیگه از تفریح و مهمونی خبری نیست . به خانواده ی همسرم و خواهر های خودم سر میزنیم ولی خوب مثل تابستان نیست که راحت باشیم. نگران به موقع خوابیدن و درس خوندن هستیم دیگه . مامان های شاغل هم که دیگه گرفتارتر از همیشه هستند. این روزها روزهای تکرار، مثل همیشه مدرسه، کلاس زبان ، مشق، امتحان و ...   پسر گلم کمتر با دوستاش بازی میکنه...
28 آبان 1392

عید غدیر مبارک

      عاشقان عیدتان مبارک   شبی در محفلی ذكر علی بود ، شنیدم عاشقی مستانه فرمود ،  اگر آتش به زیر پوست داری ،نسوزی گر علی را دوست داری .   ((عید غدیر خم بر شما مبارك))   سلام به دوستان گل و مهربون خودم که خیلی جویای احوال من و پسرم بودید. مهزیار هم خدا رو شکر دستش خوب شده و مشکلی نداره. پست نزاشتنم دلیل داشت اول از همه مشکل نت و قطعی اون بود و مشکل بعدی اینکه دوربینم مشکل پیدا کرده و منم معمولا پست بی عکس نمی زارم و دوربین قدیمی هم دست عمه مهزیار و ما بی دوربین شدیم. با موبایل عکس گرفتم اما  خیلی خوب نیست دیگه.سعی میکنم هفته دیگه یه پست خوب بر...
1 آبان 1392

16 مهر روز جهانی کودک مبارک

مهزیار عزیز، ثمره ی عشق و زندگیمان،کودک زیبا و مهربان ما ،خدا تو را بر رفیع ترین قله ی احساسمان قرار داده و با تمام وجود فریاد بر می آوریم که روشن ترین فرداها تقدیم تو باد. عزیزم روز جهانی کودک بر تو مبارک باد.   مامان ها و باباهای مهربون روز جهاني کودک بهانه اي براي ورود به جهان کودکان است؛ براي ورود به اين جهان بايد آگاهي هاي خود را فراموش کنيم و با ناآگاهي هاي کودکانمان همراه شويم.      روز جهانی کودک رو به همه کودکان، شما دوستان عزیزکه هنوز کودک درونتان شاد و سر زنده است و همه کودکان جهان تبریک میگم. ...
16 مهر 1392

هفته دوم مهر 92

  سلام دوست های خوب و مامان های گل که با شروع فصل پاییز و مهرماه کارهاتون چند برابر میشه. فصل پاییز که هنوز توی شهر ما شروع نشده، کولرها روشن هستند و هنوز برگی زرد نشده و از درخت نریخته.توی شهر ما فقط مدرسه رفتن بچه ها ست که نشون میده پاییز از راه رسیده . مهزیار این روزها حسابی مشغول درس و مشق. خدا رو شکر امسال هم معلم خیلی خوبی داره و اینطور که دوستان میگن پایه چهارم توی مقاطع ابتدایی از همه مشکل تره امیدوارم که مهزیار امسال کوشاتر از سال های قبل باشه . روز اول مهر مشق شب داشتند و روز دوم معلمشون ازشون دیکته گرفته بود که خدا رو شکر خوب داده بود با توجه به اینکه توی تابستون هیچ تمرینی نکرده بود. مهزیار...
13 مهر 1392