مهزیار عزیز مامهزیار عزیز ما، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره
دونه سیب ما سامیاردونه سیب ما سامیار، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره
محفل عاشقانه ما محفل عاشقانه ما ، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره
بابا محمدبابا محمد، تا این لحظه: 50 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
مامان مهرنوشمامان مهرنوش، تا این لحظه: 44 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

دنیای مهزیار مامان

روزهای آذر93

سلام دوستان عزیزم 15روز هست که آذر ماه تمام شده اما فرصت نشده بیام برای مهزیار خان پست بزارم. روزهای آذرماه پسرم همچنان با لحظه شماری برای دیدن داداشش میگذره. هر روز با صبح بخیر به داداشش شروع میکنه . مهزیار هر روز صبح به داداش سلام میده و میبوسه اش و سامیارهم فوری با یه لگد و تکون جواب میده. مهزیار خیلی مراقب من همش میپرسه مامان تشنه ات نیست ، شربت برات درست کنم. وقتی میخوام بلند شم و نمیتونم سریع میاد دستم میگیره و کمکم میکنه که بلند شم. چند روز پیش خونه ی یکی از دوستان که که همسایه مون هستن نهار دعوت داشت برای رفتن دو دل بود و وقتی خیالش راحت کردم که اگه کاری داشتم تماس میگیرم رفت. دوستم برای منم نهار فرستاد و تلفنی گفت پسرت ...
16 دی 1393

اسم دونه سیب ما

سلام مامان های گرد و قلنبه و مامانی های نی نی دار پرکار تو این پست قرار اسم گل پسرمون براتون بنویسم.    اسم پسرکوچولوی ما به امید خدا قرار   سامیار   باشه (( که معنای لغوی آن محافظ آتش است و معنی دیگر آن مرد ثروتمند می باشد. یک اسم اصیل ایرانی که درزمان کورش کبیر رواج داشته و نام یکی از سرداران بزرگ هخامنشی بوده است. البته  در زبان پهلوی سام به معنی سبیکه زر و سیم آمده و یار بمعنی دارنده میباشد ولی به مجاز بمعنی ثروتمند آمده است)) . از سال های پیش که هنوز نی نی در کار نبود مهزیار دوست داشت اسم داداشش مهیار باشه و منم دوست داشتم دختری داشته باشم و اسمش ملودی یا ماهک ...
8 آذر 1393

روزهای آبان 93

سلام به دوستان مهربون من و پسرم بعد از سفر تهران برای عروسی داداشم که 2 آبان اهواز بودیم مهزیار سوم آبان به مدرسه رفت و دوشنبه 5/8/93 امتحان ریاضی داشت و چهارشنبه علوم و حسابی درگیر درس ، کلاس زبان بود. و چون ایام محرم آغاز شده بود گاهی شب ها هم همراه بابایی میرفت هئیت . لباس سیاه پوشیدن پسرم برای امام حسین چهرشنبه 5 آبان نوبت دکتر داشتم که خدا رو شکر همه چیز عالی بود و بعد از دکتر شام رفتیم رستوران سنتی هزاردستان. از موقعه ای که باردار شدم رستوران نرفته بودیم من غذاهای بیرون زیاد دوست ندارم. 5 آبان ماه دانشگاه آزاد (( محل کار بابایی)) برای دانش آموزان شاگرد اول مراسم برگزار کرده بود که چون مهزیار کلاس زبان ...
1 آذر 1393

روز های مهرماه 93 و عروسی دایی حسین

سلام به دوستان گلمون مهزیار مامان در سالن عقد دایی حسین مهزیار گلم در عکس خانوادگی همراه عروس و داماد و مامان و بابا که بقیه سانسور شدن مهزیار بامداد 1 آبان ماه ساعت 3 خسته و بی حوصله خیلی دیر به دیر دارم مینویسم ناراحتم از این موضوع اما باور کنید شرایطش ندارم. به نت دسترسی دارم اما مثل قبل انرژی ندارم. مهرماه شروع شد و مثل همیشه اول سال تحصیلی جلد کردن کتاب و دفتر دادن روحیه برای شروع پایه جدید و تلاش بیشتر مهزیار که امسال قول داده بیشتر از هر سال درس بخونه تا الان خوب بوده اما تلاشی که من دلم میخواست داشته باشه نداره.تمام فکرش و ذکرش داداشش و بعدشم فوتبال.کلاس زبان که همچنان ادامه میده و یه کوچو...
24 آبان 1393

روز جهانی کودک مبارک

کودکی غنچه ای از رود صداقت به صفای آب است کودکی صفحه ای از عشق و محبت به شکوه ماه است کودکی سلسله ی اشک به دنبال سرشت است کودکی لاله ی سرخ است به باغ امید مهزیار عزیزم روز جهانی کودک مبارک. پسرم روزهای خوب کودکی در حال گذر است و آنقدر سریع میگذرد که سال های آینده برای زود گذشتن این روزها حسرت خواهی خورد. امیدوارم روز هایت همیشه بهاری باشد و شادی در تمام لحظه ای زندگیت جاری باشد. دوستان گل بلوری روز جهانی کودک بر کودکان گلتون مبارک. و البته روز جهانی کودک رو به شمایی که  کودک درونتان  همیشه زنده و شاد است مبارک باشه.   ...
16 مهر 1393

پاییز و پسر کلاس پنجمی من

باز پاییز است، اندکی از مهر پیداست حتی در این دوران بی مهری باز هم پاییز زیباست مهرت قشنگ ٬ پاییزت مبارک . . . سلام دوستان مهربون مهزیار من کلاس پنجمی شد. چه زود بچه ها بزرگ میشن و ما پدر ها و مادرها هنوز فکر می کنیم فرزندان مان کوچک هستند. یادش بخیر زمانی که برای اولین بار قرار بود به مهد برود. دل تو دل من و باباش نبود . انتخاب مهد سخت بود چون باید مهدی رو انتخاب می کردیم که توی مسیر اداره من باشه تا برای بردن و آوردن مشکل نداشته باشم. خیلی ها میگفتن چون پیش مادربزرگش بوده مهد نمیره اما مهزیار من بدون ناراحتی و حتی قطره ای اشک مهد رو پذیرفت. مهر سال 87. امسال مهر 93 پسرم به کلاس پنجم رفت. 7 سال از او...
5 مهر 1393

بوی ماه مهر(خرید لوازم التحریر) + روزنوشت شهریور+عکس

سلام دوستان مهربون و خوب از اونجایی که مامان مهزیار تو نوشتن تنبل شده و زیاد هم پای سیستم نمیشینه وبلاگ پسرم دیر به دیر به روز میشه که امیدوارم به بزرگی خودش ببخشه. ادامه مطلب رو حتما ببینید روپوش مدرسه مهزیار 2/6/93 مهزیار و بابایی رفتند و تحویل گرفتند امسال رنگ لباس و طرحش خیلی قشنگ تر و بهتر و البته جنسشم مرغوب تره. شلوار سورمه ای کتان هم بود که یک دست تحویل گرفتیم . مبلغش نسبتا بالاتر از سال گذشته بود اما چون جنسش خوبه ارزش داره . لوازم مدرسه مهزیار 12/6 /93 بعد از پایان کلاس زبان  به رسم این چند سال از کتاب فروشی محام گرفتیم و کیف و کفش هم از پاساژ امام رضا خریدیم. مهزیار امسال همه ی لوازمش فقط و فقط...
31 شهريور 1393

خبر خبر(( جنسیت نی نی ما معلوم شد))

سلام دوستان گل این پست یه پست اختصاصی و فقط میخواستم خبر بدم که جنسیت دونه سیب ما معلوم شد. برو ادامه مطلب دونه سیب ما  گل پسر که قرار یار و یاور داداش مهزیارش باشه   دوستای گلی که قرار بود اگه نی نی دختر باشه عروستون باشه با عرض شرمندگی باید دنبال یه عروس دیگه باشید. روز چهارشنبه 19/6/93 ساعت 13 عصر من همراه  همسر عزیزم و پسر مهربون رفتم سونوگرافی . داداش مهزیار خیلی خوشحال چون همراه بابایی هنگام سونوگرافی نی نی رو دیدند و دکتر افشین رضا زاده با حوصله و دقت فراوان جزئیات کامل نی نی رو نشونشون داد. دکتر گفت نی نی دستش رو صورتش و نشونمون د...
26 شهريور 1393